دستهایم زیر چانه

ناچار به زیستن ...

دستهایم زیر چانه

ناچار به زیستن ...

عناوین یادداشت‌ها

  • لبخند :) یکشنبه 14 دی‌ماه سال 1393 15:25
    سلاااام......... خوبم احساس میکنم از قبل خیلی بهترم... زندگیم با کار و دانشگاه کلی شلوغ شده :) البته دانشگاه که قربونش برم خیـــــــــــلی وقته سایش بالا سرمونه! :| منتها کــــــار اخیرا" اضافه شده و خیلی سرم بهش گرمه تـــــــــــازه.... بهم پیشنهاد سوپروایزر شدن تو دپارتمان نوجوانان هم دادن! خلااااصه..... برم...
  • [ بدون عنوان ] یکشنبه 6 مهر‌ماه سال 1393 16:23
    بیشتر از هر موقعی آرزوی نیستی دارم کارم با دنیا تموم شده... "عمری دگر بباید بعد از وفات مارا کاین عمر طی نمودیم اندر امیدواری" از اولم کاری جز تلاش و امیدواری نکردم ولی دیگه نمیشه کاش عمر دست خودمون بود از خدا میخوام منو به این آرزوم برسونه تموم شه دیگه.. @خدا! ...
  • :/ جمعه 21 شهریور‌ماه سال 1393 00:30
    اصن دستم به دفتر خاطراتم نمیره... همین دفتر الکترونیکی درد دلم رو ترجیح میدم.. کی خوب میشم پس؟.... خیلی غمگینم.... خیلی بی حسم.. حوصله هیچی ندارم... اه حتی حرفمم نمیاد.. نمیدونم چی بگم..... هعــــــــــی...... :'(
  • کپی بچگیامه! سه‌شنبه 11 شهریور‌ماه سال 1393 23:52
    :)) :(
  • خود فصل نو ... سه‌شنبه 11 شهریور‌ماه سال 1393 23:26
    ... امشب بعد از کلللـــــــــــی وقت نمیدونم مثلا دو سه سال چقدر ... ، شعر گفتم! بنابراین الان لغتنامم داره استراحت میکنه و حرف زیادی برا گفتن ندارم......... فقط اینکه... شد آنچه باید میشد....! همین. مرسی اگه دعا کرده بودین.. بازم بکنین :) فعلا (هه هه فک کردی قراره شعرو بذارم؟.. زهی خیاااال باطل!)
  • در آستانه فصلی نو... سه‌شنبه 28 مرداد‌ماه سال 1393 23:51
    فکر کنم دیگه تموم شد... جدی جدی تموم شد.... یعنی هنوز رسما" نه ولی خب... چیزی نمونده... باورم نمیشه... یه کابوس طوووولانی داره تموم میشه و فصلی نو شروع میشه.. الهی به امید تو... همچنان محتاج یاری تو.. ای مهربان ترین بهترین عاشقتم... ولم نکن.. (هرکی ازینجا رد شد.. التماس دعا)
  • Je Suis Malade (ادامه) یکشنبه 26 مرداد‌ماه سال 1393 15:48
    اینم ترجمه ش « بیمار هستم » دیگر رویایی ندارم دیگر سیگار نمی کشم دیگر حتی داستانی هم ندارم بدون تو کدر و پستم بدون تو زشت و ناپسندم مانند یتیمی در خوابگاه هستم دیگر دلم نمی خواهد زندگی کنم زندگی من ! وقتی می روی زندگیم متوقف می شود دیگر زندگی ندارم حتی بسترم به سکوی ایستگاه تبدیل شده است وقتی تو می روی من بیمار هستم...
  • Je Suis Malade یکشنبه 26 مرداد‌ماه سال 1393 01:33
    این آهنگ عالیه....................... شعرش رو هم اورجینال هم فارسیشو میذارم حتما آهنگشو سرچ و دانلود کنین خیلی خوووبه.... :(( Lara Fabian Je suis malade Je ne rêve plus, je ne fume plus Je n'ai même plus d'histoire Je suis sale sans toi, je suis laide sans toi Je suis comme un orphelin dans un dortoir Je n'ai plus...
  • گیج و منگ!!! شنبه 25 مرداد‌ماه سال 1393 23:13
    منگ منگمممم.................... یعنی اصن نمیدونی چی میگماااا... تو یه ماه زندگیم از این رو به اون رو شد!! الان اصن نمیفهمم چی به چیه اطرافمو درک نمیکنم! چی شد اصن؟! .......... حححححح نمیتونم حضم کنم... :) کلا زندگیم عوض شده الان! جالبه..! یک سال خون دل خوردم.. بعد مث آتشفشان منفجر شدم و دیگه نتونستم تحمل کنم.. یه ماه...
  • Enough!.. Thats enough! دوشنبه 13 مرداد‌ماه سال 1393 21:14
    Why the helllll i cant be alone??? I just dont want people around me!! Leave me alone!! All of you people!! Family! Friendssss!! Strangers everyone!! Damn! I wanna be aloneeeeee!!!! Nobodeys gonna like me because of myself!! Hey this is who i am ok??? Good or bad great or awful! This is me! Damned me! God....!!!...
  • Bir günah gibi یکشنبه 12 مرداد‌ماه سال 1393 01:14
    های دِر :) چیز خاصی نیس.. فقط خواستم هویجوری یکی از آهنگای خیلی مورد علاقه م رو که این روزا زیاد گوش میدم اینجا بذارم البته لینکش الان دم دستم نیس دیگه زحمت سرچش با خودتون :) حتما گوش بدین خیلی ملودی خوبی داره.. Ajda Pekkan "Bir günah gibi" Bir sayfa kopuyor zamandan Ayrılırken sen yanımdan Bu aşkın daha en...
  • نفس عمیــــــــــــــــــق... چهارشنبه 8 مرداد‌ماه سال 1393 04:11
    با وجود حواشی موجود... سه هفته ست حال بهتری دارم آنچه پی اش بودم، "آرامش"، این روزها در لحظه هایم دارم! (فی البداهه) *** بعلــــــــــــــــــه... بالاخره مجبور شدم از راه دیگه ای وارد بشم... نمیخواستم اون روی ... سگ که نه ولی هرچی که هست، بالا بیاد! اما چاره ای نموند آدمای قدرنشناس باید اونچه که دارن رو از...
  • خسته از عقل.. خسته از بودن پنج‌شنبه 29 خرداد‌ماه سال 1393 18:45
    باز من لعنتی دچار حالات آفاقی شدم :)) اعصابم خورده :((( چرا درس خوندنم نمیااااد..... چرا امروز از ٦.٥ صبح دیگه خوابم نبرددد... مغزم پر شد از فکرای چرت و پرت... چرا حالم خوب نمیشه...؟؟؟؟ چرا تکلیفم با این فکر و خیالا و حدس و گمانا و شکیات و ابهامات روشن نمیشه؟؟؟ :(( قسمتی از یک شعر دکتر مهدی موسوی افتاده تو مغزم: ......
  • هوای گریه با من ... شنبه 24 خرداد‌ماه سال 1393 19:24
    مونس و همدمم شده "هوای گریه" ات همای! (مصراع افتخاری من خطاب به همایون شجریان!!!) "هوای گریه" نه بسته‌ام به کس دل، نه بسته کس به من دل چو تخته پاره بر موج، رها رها رها من ز من هر آن که او دور، چو دل به سینه نزدیک به من هر آن که نزدیک، از او جدا جدا من نه چشم دل به‌سویی، نه باده در سبویی که تر کنم...
  • تنها در تاریکی....! یکشنبه 21 اردیبهشت‌ماه سال 1393 23:18
    تنها تو اتاقم تو تاریکی دراز کشیدم رو تخت و مینویسم..... و ... تنها و بی کس موندم تو تاریکی و ظلمت این شرایط طاقت فرسا! فی الحال به دو طریق تنها هستم تو دل تاریکی (طبق عنوان یادداشت) :) خولاصه... هیچی حال مال نداشتم گفتم بیام یخده چسناله کنم تو خلوتگه اینترنتیم...! ؛) بعد از خودکشی ناموفقم... احساس ضعف و یأس بیشتری...
  • پس ...بخند مصنوعی! جمعه 19 اردیبهشت‌ماه سال 1393 19:39
    سلام.......... حالم عجیبه......... :) ظاهر و باطنم یک دنیا باهم فرق دارن!! لبخند میزنم شوخی میکنم محبت میکنم میرم میام حرف میزنم خنده سر میدم غیره غیره غیره .... اما ... همه چی مصنوعیــــــــــــــــــــــه!! از درون دارم خورده میشم... دارم سفت میشم.. دارم میترکم!! له لهم! وااااااااااااااااااااااای...... خسته شدم از...
  • استاتوس نمای 2 پنج‌شنبه 8 اسفند‌ماه سال 1392 03:12
    جغدی که سردرد دارد............................ پ ن: استاتوس نماها از خودمه و نه مال هیچکس دیگه.. .
  • استاتوس نما ..! پنج‌شنبه 8 اسفند‌ماه سال 1392 02:44
    بغض را دود میکنم..
  • چیزی حدود 72 ساعت بیداری... پنج‌شنبه 8 اسفند‌ماه سال 1392 02:36
    هنگ هنگم.... سرم سنگین و پر از بیداری و اینسامنیا و کمبود بیهوشیه..! حالم خوب نیس.. میدونم مث همیشه :) تصمیم جدیدی گرفتم.. میخوام خلاف جهت رودخونه شنا کنم.. جای اینکه مث چند سال اخیر پی درمون افسردگی باشم، بالعکس.. پی شدت دادنش میرم و برای همیشه کارو تموم میکنم :) جای اینکه فک کنم افسردگی دارم فک میکنم مانیا (شیدایی و...
  • در ادامه پست قبل... یکشنبه 22 دی‌ماه سال 1392 14:57
    زن بی صداترین شبح ِ توی خانه بود با خط ّ چشم های عجیب و رژ ِ لبش معشوقه ی تمام غزل های کهنه و دل می ربود! با حرکات مؤدّبش یک قرص ضدّ حاملگی توی کیف داشت یک ارتباط ِ غیرکلامی ته ِ شبش... فاطمه اختصاری ما اتفاق های بدی هستیم در صفحه های مختلف تقویم ما مشت های واشده با چاقو ما شهر ِ در برابر ِ شب تسلیم فاطمه اختصاری شب...
  • خبر بد جامعه شعر و ادبیات.. یکشنبه 22 دی‌ماه سال 1392 14:47
    حدود یک ماه و نیم دوماهه که از ناپدید شدن دکتر موسوی و فاطمه اختصاری و بعدم خبر دستگیر شدنشون میگذره.. ححححح.. بفرمایید اینم دولت روحانی.. هی گفتین اگه رای ندیم خود دولت یکیو انتخاب میکنه و ال میشه و بل میشه.. من نمیدونم چرا مردم انقد ساده ن..؟ ینی الان آقای روحانی انتخاب مردمه دیگه آره؟؟ درسته که انتخاب مردم بوده ولی...
  • حسی که نباید باشه ولی هست... شنبه 21 دی‌ماه سال 1392 22:28
    احساس پیری میکنم.... احساسی که نباید باشه ولی هست.. بنظر و در ظاهر جوونم ولی همچین حسی ندارم.. خسته تر هر زمانم تصنیف های قدیمی گوش میکنم.. دهه پنجاه.. دهه چهل.. و آه میکشم.. آهی که دود میشود.. حححححح..... بغضم گرفت :) اما من عوض نشده م.... خیلی شبیه خودم هستم.. خسته آزرده غمگین شدیدا خواستار تنهایی افسرده و و و ......
  • :( پنج‌شنبه 19 دی‌ماه سال 1392 22:16
    Crying ....... feeling unsuccessful and hopeless.......... Donno what the hell gonna do........... i feel sick tired ruined uh Godddddddddddd :(((( Lemme go :(( Crying.....
  • نمیدونم چی عنوان بدم.. دوشنبه 6 آبان‌ماه سال 1392 15:24
    سلام ...... خیلـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــی وقته میخوام بیام ولی نمیشه.. لپتاپ خودم که خیلی وقته مشکل پیدا کرده نمیتونم بیام نت.. روزای سختی رو گذروندم............... افسردگیم برگشته.. رو زندگیم تاثیر میذاره و اذیت میکنه کاش فقط خودمو اذیت میکرد.. حالا الان با لپتاپ همسر گرامم ( ) با کیبوردش راحت...
  • درد دارم چهارشنبه 2 مرداد‌ماه سال 1392 02:30
    ححححح... دلم خیلی گرفته... حال خوبی ندارم.. دو سه روزه تموم بدشانسیام تو طول زندگیم مشکلاتم آرزوهای سرنگون شده م همه تو ذهنم مرور میشه و روحیه مو خراب کرده.. حالم بده و هوای احساسم ابری ... دلم از قدرنشناسیها از بی چشم و روییها از تفاوتها از درک نکردن ها..... از چاره نداشتن ها از پشیمونی ها از اشتباه کردنها ... دلم از...
  • بازگشت بی افتخار ناقهرمان! جمعه 17 خرداد‌ماه سال 1392 21:58
    اووووووووووووووووووووووووووووووو این چه تغییراتیه؟؟؟؟؟ اه اه خیلی محیطش سرد و بی احساس شده! چیشششش... بعد مدتها که تونستم بیام نت دیدم سایت در حال تغییر دکوراسیونه! همچی خورد تو پرم! سرخورده شدم و رفتم که معتاد شم! آخه تا خرخره تو غُر بودم! (قرض نه داداش! میگم غُر! دِهَ!) خلاصه.......... حالا البته الان خیلی بهترم!...
  • (موندم تو عنوان!) سه‌شنبه 22 اسفند‌ماه سال 1391 14:46
    سلام هح! از کجا شروع کنم؟ (جوونیم رفته صدام رفته دیگه ) در آستانه ی فصلی گرررررم..... دیروز تولدم بوووووووووووووود دو هفته پیشم ازدواج از خودم در وکردم!!! سال نو هم که نزدیکه به به! شووَرم فعلا پیشم نیس اما دیشب مامانشووَرم اینا برام تفلد گیریفتن!! خب فعلا دیگـــــــــــــــه!
  • چی بگم والا.... دوشنبه 11 دی‌ماه سال 1391 23:53
    سلام...... بعده چند وقت دقیقا؟ ... دو سه صفحه از وبلاگمو خوندم بعده شاید یکسال ... خدایی همش غر و ناله نفرین..! دخترخالم چندوقته آدرس وبشو داده کیلید کرده منم بدم.. هر دفه بهش میگم بابا به ولله وب من همش غر غر و فحش به زمین و زمونه! اصن یه وضــــــــــــی.... یه 7, 8 ماهیه درگیر یه رابطه جدی ام... کلا خیلی کند پیش...
  • دکتر سید مهدی موسوی - خدای غزل پستمدرن! شنبه 22 مهر‌ماه سال 1391 01:01
    مثل پاندای احمقی بودن به خیال درخت چسبیدن ترس از فرق خواب و بیداری مثل مرده به تخت چسبیدن خسته در انتظار هیچ جواب به سؤالات سخت چسبیدن خستگی لباس از تن ها به تن بند رخت چسبیدن ! ■ راه رفتن میان آدم ها گم شدن توی کوچه ی بن بست ! تکیه دادن به سینه ی دیوار ! بغض از دست دادن «از دست» از نخی پاره گم شدن در باد شورش چند...
  • بالاخره سعادت ...! چهارشنبه 19 مهر‌ماه سال 1391 18:55
    سلام 2 سالی هست حدودا که دیگه کلاس مهدویت نمیرم. با این حال سپرده بودم هروقت کاری فعالیتی بود واسه جشن های نیمه شعبان و عید غدیر حتما خبرم کنن. اصولا واسه جشنا من خیلی شوق و ذوق داشتم با یه حال عجیبی تمرین سرود و نمایش میکردم و با دل و جون هر کاری که لازم بود میکردم. یه جوری بود که اصن از همون اول که شروع میکردن به...