دستهایم زیر چانه

ناچار به زیستن ...

دستهایم زیر چانه

ناچار به زیستن ...

چه کنم! مجبورم!

سلام ... 

حالم رو به را نیس ولی مجبورم خودمو سرِ پا نگه دارم که بتونم زندگی کنم وگرنه اگه خودمو کنترل نکنم میرم خودمو میندازم جلو یه ماشین!  

ححححح... آره دیگه.. 

بالاخره منم نگم خودتون میدونین زندگی پستی بلندی زیاد داره.. منتها گاهی وقتا نامردی میکنه و از اوج بلندی آدمو میندازه تو عمق پستی!  

بیخیال.. 

فعلا با اطمینان از وجود و ثبات یه چیزایی, آرامش دارم. بگذریم که چی کشیدم تو این مدت!


به هر حال (ححححح) چه کنیم دیگه.. مجبوریم زنده باشیم.. مجبوریم فکر کنیم دنیا به آخر نرسیده.. البته بگمااا ... این جمله "دنیا که به آخر نرسیده" و کاربردش نیاز به اصلاحات دارن! : 

وقتی یه نفر زیر فشار روحی له میشه, وقتی یه نفر میشکنه, ... دنیا ینی دنیایی که هممون توشیم, جهان, زندگی کلی, به آخر نرسیده! ینی دنیا به آخر خودش نرسیده, زندگیه همه تموم نشده!؛ ولی اگر شنیده باشین و قبول داشته باشین, هرکسی دنیایی داره هرکسی واسه خودش زندگیه خودشو داره.. و تحت اون شرایط بد و وخیم که عرض شد, دنیای طرف به آخر میرسه! دنیای اون یه نفر! واقعن زندگیش به بنبست میرسه! حالا دیگه اینکه اون بنبست رو با کندن دیوار انتهای کوچه به یه کوچه ی غیر بنبست تبدیل کنه یا نه, به توان و روحیه طرف بستگی داره.. البته اکثرا اون دیوار رو خراب میکنن که ادامه بدن منتها هرکسی به یه میزان زمان نیاز داره. یکی به زمان کم, یکی زیاد, یکی خیلی زیاد و غیره. 

عده ای هم مدتی تو بنبست میمونن و نهایتا زندگیه خودشونو تموم میکنن! (خودکشی و باخت!) 

آره.. خلاصه اینطوری.. 

حالا برای منم همینطوره.. احتیاج به زمان دارم که دیوار انتهای کوچه رو وردارمو راهمو ادامه بدم  

چاره ای نیس.. 

ولی تا جایی که دست خودم باشه (ینی خدا بهم اجازه بده) پشت دیوار میمونم.. تو بنبست خودم زندگی میکنم.. منتها با این فرق که با یاداوری ها دیگه اشک نمیریزمو دستی دستی خودمو دیوونه نمیکنم! بلکه تلاش میکنم به یادشون (هرچند سخت) لبخند بزنمو از خدا صبر بخام.. 

.... 

خدایا اول و آخر تویی.. 

خوشیا زیر نظر توئه و 

نا خوشیا تحت کنترل تو 

من بهت ایمان دارم ... 

کمکم کن

کمک همه ما کن ... 

میدونم همه بنده هات مشکلات دارن 

و جالب اینجاس که هر کسی خودشو بدبخت ترین و مشکلشو مشکلترین میدونه!  

ولی تو که آگاه ترینی به همه ما کمک کن که زندگیه ایده آل داشته باشیمو توئم ازمون راضی باشی 

آمین 

مرسی مهربون 3> 

 

نظرات 1 + ارسال نظر
پانته آ دوشنبه 24 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 01:16 ق.ظ http://yehamsardaram.blogsky.com

دقیقا حرفات و قبول دارم. اتفاقا همین الان برای یکی کامنت گذاشتم که ما مشکل خودمون و بزرگترین مشکل می دونیم ...
منم از این دیوارا زیاد داشتم اما پررو پررو همیشه خرایشون کردم ولی زخماش خوب نمیشه و باهامه ولی ظاهر روبه راهه.
تو هم زود پاشو دیوار و خراب کنت. اون پشت شاید شاید چیزای بهتری باشه

اصن مِـیله به بلند شدن ندارم پانته آ :(

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد