تنها تو اتاقم تو تاریکی دراز کشیدم رو تخت و مینویسم.....
و ... تنها و بی کس موندم تو تاریکی و ظلمت این شرایط طاقت فرسا!
فی الحال به دو طریق تنها هستم تو دل تاریکی (طبق عنوان یادداشت) :)
خولاصه...
هیچی حال مال نداشتم گفتم بیام یخده چسناله کنم تو خلوتگه اینترنتیم...! ؛)
بعد از خودکشی ناموفقم... احساس ضعف و یأس بیشتری میکنم!
زندگیم روز به روز سخت تر میشه.... مقایسش ک میکنم با قبلنا میبینم اصن پشه ام نیستن اون روزا در مقابل اینروزا!!
توکلم به خداست و ازش میخوام زودتر بهم آرامش بده... فقط آرامش.
...
میبینم که دیگه هیچکی نمیاد دوخط واسمون بنویسه تو نظرات..... شمام تنهام گذاشتین؟ هعی :)
های دختره
های ماری.....