دستهایم زیر چانه

ناچار به زیستن ...

دستهایم زیر چانه

ناچار به زیستن ...

طفلی دوستم ... :(

 

چیه این عشق و عاشقی آخه؟ ایش! 

طفلی دوستم عاشق کسی شده که رفتو سایه شم با خودش برد! 

(کار نداشته باش که من خودم معشوقم!) 

ححححححححح 

منکه واقعا درک نمیکنم 

راستش ... 

میخای قبول کن میخای نکن ولی 

آدمایی مث من راحت ترن! 

راحتتر زندگی میکنن و آسونتر میمیرن! 

والّا!  

 

باشه که دوست گلم زود تر دچار مصلحت حکیمانه ی حضرت حق بشه. آمین. 

 

فعلن عزیزا 

(راستی, اف بی مو re-فعال کردم!  ولی با قدیم فرق کردم )

نظرات 1 + ارسال نظر
اونی که مدعی بود عاشقشه!! چهارشنبه 10 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 10:44 ق.ظ http:////\//\/\

نگا توروخدا
بزیارو با کتک باید راهیشون کنی بزیا..
عجب دنیایی شده

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد